فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

سرنوشت

چه کسی میداند 

 

شاید این روزهای پر اندوه  

 سرنوشت من است 

 

این روزهای ملال آور 

                            هستی سوز  

این روزها که  

                   رها شده ام 

 

به    

         تنهایی 

 

روزها

روزها 

  

 این حجم های خشک سرنوشت

 

می آیند

 

پرشتابببببببببببببببببب  

پرهراسسسسسسسسسسسس 

پرشکنججججججججججججججججججج 

 

و می روند  

 

در سکوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت 

 

تنها سکوت 

تنها تنهایی 

تنها          یک حسرت 

                               حسرت عشقهایی که هیچ وقت به سراغم نیامدند 

 

وباز 

 

روزها 

       این حجم های خشک سرنوشت.................... 

 

                                

چیزی گم می شود

جا ماندم

جا ماندم

باز از  او جا ماندم

 رهایم کرد زمانی که به خاطرش از کوچیدن دست کشیدم

زمانی که دیگر زمان نبود ابدیت بود

رهایم کرد به بهایی آنًقدر ناچیز که حتی

شرم را رو سفید کرد

می گفت گمشده می جویم

و کسی به او نگفت هر نگاه دربدری گمشده نیست ...

زمان  می گذرد      چیزی که گم میشود

                               من هم گم می شوم هر شب در عشق او

 

 او

 سرمست از یا فتن اینهمه گمشده در هوس

دلبرم چهره برافروخت

 

 

 

که ای تف بتو یار ...........

یاور بی یاور

وقتی معشوقم درید قلبم  را

ظالمانه

وقتی که غربت مثل خوره برروحم می نشست

وقتی که طرد شدم از عشق

در حالی که عاشقی ساده و مومن بودم

تو با دستان مهربانت مرهمی گذاشتی بر

روح زخمیم

وقتی که شب بود و سیاهی

 مهتابم شدی

بی هیچ خواستنی دلبدلم دادی

فراموشت نمی کنم

ماهتاب شبهای تارم

 پس بیا ای همیشگی

یاور بی یاورم باش

 

کترین

شبانه

رطیل را آزاد کردم چقدر سریع رفت

 برای او یک روز در اسارت بودن خیلی زیاد بود

او دوست من است برای همیشه

او پیغام مرا خواهد برد در بیابان و پخش خواهد کرد

 بین تمام عقربها تمام مارها و همه عنکبوتها

وبه آنها خواهد گفت :

یک نفرهست در میان این موجودات

که تنهاست

یکنفر هست که عاشق است

یکنفر هست که مثل ما درک نشده

یکنفر هست که مثل ما غمگین است

یکنفر هست که دیگر نیست

راه یکطرفه

 

می آیم

میخواهم

می جویم

دل می بندم

دل میسپارم

عاشق می شوم

عاشق تر می شوم

دیوانه می شوم

جان فدا می کنم

میشکنم

میمیرم میمیرم میمیرم

 

بقول دوستم ص.ه:

تنها مرگ است که دروغ نمی گوید حضور مرگ همه موهومات را نیست نابود می کند

ما بچه مرگیم مرگست که ما را از فریب زنگی نجات میدهد ودر ته زندگی اوست که مارا

صدا مزند و به سوی خویش می خواند

 

 

 

این هم از زندگی ما یعنی من

نمی دونم از کجا باید شروع کنم

اما اینو می دونم که اگه نگم دق میکنم

باز تلواسه باز تلواسه ترس ترس وترس باز دلشوره دلشوره دلشوره

کی میاد به دادت برسه وقتی که پر خواستنی وقتی که تا ته عشق میریو میریو نمی رسی 

وقتی نگاه میکنی میبینی خیلی راحتر بودی اگه به عشقت بی وفا میشدی

ثروت احترام( از نوعی که مردم اینروزا خیلی براشون ارزش داره) آسایش موقعیت اجتماعی (از نوعی که مردم اینروزا خیلی براشون ارزش داره)

همه و همه با بیوفایی به عشقت میومدن دورتو می گرفتن

اما اما

دلت چی میشه

آهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای

دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت چی میشه

مگه ما آدما برای چی زنده ایم مگه  ما آدما چند بار می تونیم عاشق بشیم

مگه میشه عشقو هر موقع دلمون خواست تموم کنیم

مگه میشه عاشق نبود

مگه میشه اونو دوست نداشت

مگه میشه به لبخندای کسی دیگه جواب داد در حالی که اون همیشه باهاته و یادش تنهات نمی ذاره

مگه میشه برای یکی دیگه ضربان قلبت بالا بره صدات بلرزه تنت داغ شه وقتی یاد نگاش آتیشت میزنه

مگه میشه دستت این صادقانه ترین سفیر دلت بره تو دستای کسی دیگه زمانی که دلت دنبال گرمای دستای قشنگ اون میگرده

مگه میشه کسی دیگه رو در آغوش کشید و روی قلبت فشارش داد در حالی که ذره ذره تنت اونو صدا میکنه و آرزوی اونو داره

مگه میشه لبهای خشکیده ازعطش تنتو که بی قراره گذاشت روی لبای کسی دیکه وقتی که یاد بوسه هاش مدهوشت میکنه و شرم و اخلاقیاتو به مسخره میگیره و شیدات میکنه

واز همه مگه میشه ها مهمتر

مگه میشه سفره دل شکستمو پیش کس دیگه باز کنم در حالی که همه کسم دوستم یارم رفیقم همسرم همدمم قاتل قلبم شکنجه گرم بیمم امیدم آیندم زندگیم دنیام آخرتم آشیانم آرامشمم حسرتم همه جیزم همه کسممممممممممممممممممممممم اونه اونه اونه

 

بازم دارم میرم عاشق ترین عاشق خدا

جاده عشق من انتها نداره میدونم سرانجام باید ماشه رو کشید وا ی به حال من وای به حال من

باختن باختن باختن

شیطان برو من عاشقم گول نمی خورم

عهد من محکمه به محکمی مهر مادر

برو وبه همشون بگو این عاشق خسته رو به حال خودش بزارید

اون دلشو بنام کسی زده

کسی که همه کسه اون عاشقه

دیگه خیلی دیره دیگه چیزی از عاشق نمونده

برو به همشون بگو دلی که به حسرت سوخته به عشق

دیگه تا ابد بنام همون میمونه

مال کسی دیگه نمیشه

تورو خدا این عاشق خسته رو به حال خودش بزارید

جاده عشق من انتها نداره میدونم سرانجام باید ماشه رو کشید وا ی به حال من وای به حال من

باختن باختن باختن

تو را چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش

تو را چه وسوسه از عشق باز می دارد؟

کدام فتنه بی رحم

عمیق ذهن تو را تیره می کند از وهم؟

شب آفتاب ندارد

و زندگی من بی تو

چو جاودانه شبی

                         -جاودانه تاریک است

تو در صبوری من

                       -اشتیاق کشتن خویش

و انهدام وجود مرا نمی بینی

منم که طرح مودت به رنج بی پایان

و شط جاری اندوه بسته ام

                          -اما

ترا چه وسوسه از عشق باز می دارد؟

ترا چه می رسد ای آفتاب پاک اندیش؟

زمن چگونه گریزی

                       -تو و گریز از خویش؟

به سوی عشق بیا

                      -وارهان دل از تشویش

                      حمید مصدق

 

 

بیچاره دل من

وای بیچاره من

بیچاره دل من

چه مظاومانه سوختم

چه ظالمانه به خاکستر نشستم

باورم نمی شود

عاشقی از جنس شبنم بودم

به رنگ رزهای سرخ

کودکانه خوشحال

عاشقانه معصوم

اکنون بی سرانجام ترین بنده خدایم

رهاتر از کناه

نا امید تر از ابلیس

سوزناک تر از اندوه

سیاه تر از تاریکی

گناه من

دوست داشتن او بود

همانطور که بود

فروغ بود

صفا بود

هر آنچه که برایم بود

تلخ شیرین

راه به قلبش نداشتم

اما عاشقانه

براهش سر گذاشتم

یاور غریب

 

تلخ مثل تلخ وقتی عاشقی

اما او همه را به تو ترجیح میدهد

فریاد می زند دوستت ندارم

تو در مانده باز تنها یاورش هستی

تنها کسی که دارد

تنها کسی که داری

زمانیکه بدنبال سرابها می گردد

تو صبورانه نگرانش هستی

اما او همه را به تو ترجییح میدهد

مرگهای هر روزه عاشق

شکنجه گردوستت دارم

دوستم نداری

آنقدر بگو دوستم نداری

که همه آسمانیها برایم دعا کنند

آنقدر بگو دوستم نداری

 تا بی صدا عاشق تر شوم

 میگویی این تیر مسموم را

روئین تنم میکنی

قهرمانی شکسته دل میشوم

دوستم نداری؟