فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

یاور غریب

 

تلخ مثل تلخ وقتی عاشقی

اما او همه را به تو ترجیح میدهد

فریاد می زند دوستت ندارم

تو در مانده باز تنها یاورش هستی

تنها کسی که دارد

تنها کسی که داری

زمانیکه بدنبال سرابها می گردد

تو صبورانه نگرانش هستی

اما او همه را به تو ترجییح میدهد

مرگهای هر روزه عاشق

شکنجه گردوستت دارم

نظرات 4 + ارسال نظر
MXU سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:18 ب.ظ http://www.mxu.blogsky.com

سلام
واقعا که شعر جالبی بود.

ممنونم از شما
دلگرمم میکنید
موفق باشید

De Los Rios :: elyad چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:32 ب.ظ http://since1989.blogsky.com

لطف داری !!

mxu پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:18 ب.ظ http://mxu.blogsky.com

سلام
ممنون از احساس همدردیت
لینکتو تو وبلاگم گذاشتم.

someone جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

من یکی که نمی تونم شکنجه گر را دوست داشته باشم ....

موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد