فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

فریادهای خاموش تنهایی

شعر و ادبیات داستان عاشقانه ها و قطعات

بیچاره دل من

وای بیچاره من

بیچاره دل من

چه مظاومانه سوختم

چه ظالمانه به خاکستر نشستم

باورم نمی شود

عاشقی از جنس شبنم بودم

به رنگ رزهای سرخ

کودکانه خوشحال

عاشقانه معصوم

اکنون بی سرانجام ترین بنده خدایم

رهاتر از کناه

نا امید تر از ابلیس

سوزناک تر از اندوه

سیاه تر از تاریکی

گناه من

دوست داشتن او بود

همانطور که بود

نظرات 4 + ارسال نظر
نگین دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 ق.ظ http://www.myblackeyes.blogfa.com

سلام کترین جان
خوبی عزیزم ؟
ممنونم که بهم سر زدی . از اینکه انقدر غمگین میبینمت واقعا متاسفم ولی بدون ارزش نداره واقعا ارزش نداره . نمی دونم کم پیش میاد کسی ارزش این رو داشته باشه که واسش این طوری خودت رو داغون کنی . به قول کسی هیچ کسی ارزش ریختن اشک رو نداره و کسی که ارزشش رو داره اشکت رو در نمی آره . این رو یادت باشه هر چند گفتن آسون و عمل کردن سخته ما شا الله تو دوره ای هستیم که همه هممون از این ضربه ها خوردیم پس نا آشنا نیستیم خودت رو بسپر به همونی که خوب می دونه مطمئنم جواب می گیری .
دوست دارم
مواظب خودت باش یا حق

وارینا دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.taraneh-tanha.persianblog.ir

تو اسمت چیه؟؟؟؟؟

وارینا دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.taraneh-tanha.persianblog.ir

خیلیی باهالی منو لینک نکردییییییییییییی من باهات قهرم

De Los Rios :: elyad دوشنبه 14 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:23 ب.ظ http://since1989.blogsky.com

و چه زیباست خزان .. لا به لای همه آدمها ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد